آیا می‌دانستید که ...؟

Pasargadae Swallow-Tail Staples.jpg
  • ... معماران در هنگام ساختن کاخ تخت جمشید برای اتصال سنگ‌ها به‌جای ملات از بست‌های فلزی (در تصویر) استفاده می‌کردند؟
  • ... مردمک چشم بز به شکل مستطیل افقی با گوشه‌های محدب است؟
  • ... نیومانواولترامایکروسکوپیک‌سیلیکوولکینوکانایوسیس طولانی‌ترین واژه در زبان انگلیسی است؟
  • ... بالاترین رکورد ثبت شده سرعت در مسابقه‌های اتومبیل‌رانی فرمول یک، ۳۶۹٫۹ کیلومتر بر ساعت می‌باشد؟
  • ... از هر هفت نفر در دنیا یک نفر از الفبای عربی برای نوشتن استفاده می‌کند؟
  • ... وزن موش محصول اوراسیایی ۴ تا ۱۱ گرم یعنی حدود نصف موش خانگی است؟
  • ... نوعی سبک نقاشیِ آرایشی روی بدن در هندوستان با نام مهندی یا حنانگاری متداول است که در آن با حنا اشکال و طرح‌های گوناگون را بر روی بدن نگارگری می‌کنند؟

موضوعات مرتبط: آیا میدانیدآیا میدانید
برچسب‌ها: آیا می‌دانستید که

تاريخ : جمعه 26 دی 1393 | 14:46 | نویسنده : حسین |

محققین دانشگاه برکلی کالیفرنیا موفق به ساخت دستگاهی رمزگشا شده اند که می‌تواند افکار شما را از طریق فعالیت های عصبی مغز روی کاغذ بیاورد. این اختراع بدین معنی خواهد بود که افکارتان دیگر تنها متعلق به شما نخواهد بود!

brain-decoder

به گزارش سافت گذر به نقل ازگجت نیوز؛ محققین از افراد مورد مطالعه در این تست خواسته اند که نخست نوشته ای را با صدای بلند و سپس آن را در ذهن خود بخوانند تا در نهایت با توجه به فعالیت اعصاب مغز، یک الگوی قابل مرتبط در این دو حالت بیابند.

البته اگر تصور می‌کنید که این وسیله نیز در نهایت سر از نیروهای پلیس و نظامی برای اعتراف گیری از متهمین در خواهد آورد، باید بدانید که هدف اصلی محققین این پروژه امکان ارتباط با افرادی است که قدرت تکلّم ندارند. در عین حال میتوان از این تکنولوژی در کنترل اسمارت فون، کامپیوتر و دیگر وسیله های دیجیتالی با استفاده از قدرت ذهن نیز بهره برد.

برایان پیسلی از دانشمندان این پروژه به نشریه نیوساینتیست گفته است: “هنگامی که متنی را در یک کتاب یا روزنامه مطالعه می‌کنید، صدایی را نیز در ذهن خود می‌شنوید. ما تلاش داریم که با رمزگشایی فعالیت مرتبط با این صدا در مغز، اندامی مصنوعی برای افراد ناتوان از تکلّم تولید کنیم.”

سخت افزار مورد نیاز برای این پروژه فعلا در حالت تحقیق و توسعه قرار دارد. همچنین اشکالات و خطاهایی نیز در این سیستم دیده شده، اما محققین نتایج حاصل از این تست را امیدوارکننده توصیف کرده اند.

گفته شده که این تکنولوژی هم اکنون در حالتی جوابگوست که فرد برای مدتی تحت مانیتورینگ باشد و حتی الگوریتم های سیستم رمزگشایی می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.


موضوعات مرتبط: دیجیتالدیجیتال

تاريخ : جمعه 16 آبان 1393 | 9:4 | نویسنده : حسین |

نگاهی بر کامپیوترهای بدون کیس MSI

امروزه دیگر سازمان های دولتی و غیر دولتی و حتی خانه ای را نمی توان پیدا کرد که حداقل یک کامپیوتر قدیمی هم که شده در آن پیدا نکرد و این وسیله پر کاربرد تقریبا برای همه قشر های جامعه مفید و شاید هم ضروری باشد و جایی که دیگر امروزه تمام تراکنش ها و عملیات بانکی با کامپیوتر و نرم افزار های کامپیوتری انجام می شود می توان کاربرد کامپیوتر را دریافت.

اما در این میان دانستن این نکته ضروری است که وقتی از یک کامپیوتر در مکانی استفاده می شود خیلی هزینه ها مورد نظر نباشد ولی وقتی قرار است در یک سایت و یا اداره از ۱۰ تا ۲۰ عدد کامپیوتر برای استفاده قرار دهیم در نظر گرفتن هزینه ها هم مهم باشد البته غیر از این موارد مشکلات جاگیر بودن و گرمای تولید شده از این دستگاه ها هم خود امری مهم باشد پس لازم است تا کامپیوتر هایی استفاده شود تا تمام هزینه های ممکن را از این نظرها تا حد زیادی کاهش دهد .

به گزارش سافت گذر به نقل ازبرسام؛ بنابراین کامپیوتر هایی اختراع و ابداع شد که دقیقا به همین مسئله پرداخت و هم از نظر جاگیر بودن بهبود یافت و هم گرمای تولید شده به شدت پایین آمد و همچنین از نظر مصرف برق هم به شدت به صرفه شد .

در این پست در مورد کامپیوتر های بدون کیس msi صحبت می کنیم که در مدت کمی که تولید شده است توانسته طرفداران خوبی را برای خود جلب کند و مخاطبان زیادی را به سمت خود روانه کند.

بله نام این کامپیوتر های باریک و بدون کیس All in one نام دارد که تمامی اجزای کامپیوتر های بزرگ که هر کدام حجم و اندازه بزرگی دارد را در یک محیط باریک و شیک جمع آوری کرده و سعی شده در عین حال تمامی نیاز های آن کامپیوتر ها را هم داشته باشد و چیزی نباشد که مکتر از کامپیوتر های معمولی باشد و اکنون مشتری های اینگونه کامپیوتر ها رفته رفته بیشتر شده و زمانی که بر همگان ثابت شود که all in one ها کامپیوترهایی هستند که نیاز کاربران را به خوبی برطرف می کند تعداد خریداران این سیستم ها بیشتر و بیشتر هم می شود.

اما مدل AE2031 msi از این نوع کامپیوتر ها نمونه ای از بهترین نوع کامپیوترهای بدون کیس است که برای کاربران خانگی و ادارات و سازمان ها ساخته شده است و خرید آن برای بسیاری از افراد توجیه پذیر بوده و از کارکرد آن بسیار راضی بوده اند.

از جمله امکانات مهم این نوع کامپیوتر ها صفحه لمسی با قلم و یا انگشت است و قدرت نمایش ۲۰ اینچی با دقت تصویر ۹۰۰ * ۱۶۰۰ میزان بهرهوری را در این نوع کامپیوتر ها به شدت بالا برده و همین چند ویژگی مهم توانسته نظر های زیادی را جلب کند.

البته کمپانی msi کاربران خود را به همین صفحه نمایشگر ۲۰ اینچی محدود نمی کند و با استفاده از ورودی HDMI این امکان را پدید آورده است که آن را به نمایشگر های بزرگتری هم متصل کنند و با سطح نمایش بالاتری به انجام امور خود بپردازند.

اما نکته قابل توجه در این نوع از کامپیوتر ها همان ورودی HDMI است که علاوه بر قابلیت فوق این امکان را هم به کابران خود داده است که سیستم خود را به تمامی کنسول های بازی مختلف و همچنین دستگاه های پخش کننده مختلف متصل کنند و استفاده کنند.

اما یکی دیگر از امکانات قرار دادن این ورودی در all in one ها این است که با اتصال به یک دستگاه دیگر و روشن بودن کامپیوتر بلافاصله می توان محتوای سیستم دیگر را در صفحه نمایشگر کامپیوتر خود دید و بدون هیچ توقف در کار هیچ دو دستگاه به استفاده از دستگاه متصل شده به کامپیوتر پرداخت.

اما یکی دیگر از ویژگی های مهم در این کامپیوتر ها این است که در آن از نور پس زمینه LED استفاده شده است که در مقابل نمونه های معمولی که از نور پس زمینه CCFL استفاده می کنند توانسته است تا ۳۰ درصد در توان مصرفی کاهش پیدا کند و به هزینه های مصرفی برق کمک بزرگی را داشته باشد.

در این کامپیوتر پرطرفدار که برند msi آن را تولید کرده است از پردازنده دو هسته ای و با فرکانس ۱٫۸ گیگاهرتز استفاده شده است. حافظه نهان دو مگابایتی نیز برای این هسته تعبیه شده است.

در کنار این پردازنده پرقدرتی که از آن صحبت شد یک ram 4 گیگابایتی به صورت تک کاناله با فرکانس کاری ۱۳۳۳ مگاهرتز در نظر گرفته شده که برای کاربردهای مختلف اداری و دولتی مناسب می باشد.اگر بخواهیم در کل صحبت کنیم ۵۰۰ گیگابایت فضای ذخیره سازی برای کاربران در نظر گرفته شده و برای این دسته از کار مناسب به نظر می رسد.
اما اگر بخواهیم کامپیوتر های all in one را در نظر بگیریم باید گفت که از امکانات مهم و ضروری تشکیل شده است که قابل بیان است.یکی از این امکانات مهم پورت شبکه ۱ گیگابایتی این دستگاه است که امکان اتصال به شبکه های کابلی را فرآهم می کند و همچنین می توان با استفاده از استاندارد ۸۰۲٫۱۱ می توان به شبکه های بی سیم متصل شد.

اما یکی از نکات دیگر قابل توجه دیگری که باید به آن توجه کرد این است که این دستگاه از فناوری dlna هم پشتیبانی می کند که بویسیله آن می توان اطلاعات و فایل های مهم را در بین دستگا ها ی خانگی به اشتراک گذاشت و بدون نیاز به یک کابل و یا یک فلش برای انتقال اطلاعات به صورت مستقیم می توان حتی این کامپیوتر را به ال سی دی های دارای این قابلیت نیز متصل کرد و استفاده لازم را داشت.


موضوعات مرتبط: دیجیتالدیجیتال

تاريخ : جمعه 16 آبان 1393 | 8:55 | نویسنده : حسین |

اگر یک شب تهران بلرزد…

اگر یک شب تهران بلرزد…

۱۰ رازی که باید از زلزله احتمالی در تهران بدانید

عرفان خسروی| پیداشدن گسلی جدید در بزرگراه همت خبر مهمی درباره ریسک زلزله در شهر تهران بود که در میان خبرهای مهم آخرین روزهای سال گذشته به درستی به آن پرداخته نشد؛ گرچه بلافاصله پس از انتشار این خبر، با دکتر مهدی زارع، رئیس مرکز ملی پیش بینی زلزله در پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله قرار گذاشتیم و در برفی‌ترین روز سال ۹۲، درباره پدیده زمین‌لرزه، خطر زلزله تهران و ریسک زندگی در تهران با ایشان گفت‌وگو کردیم.

دکتر مهدی زارع | کارشناس پرونده

دانش‌آموخته زمین‌شناسی از دانشکده علوم دانشگاه تهران، فوق لیسانس زمین‌شناسی مهندسی از دانشگاه تربیت مدرس و دکترای زلزله‌شناسی مهندسی از دانشگاه گرونبل فرانسه است.

۰۱

آیا گسل بزرگراه همت تازه کشف شده است؟

در زمین‌شناسی نظریه کلاسیکی وجود دارد، مبنی بر اینکه پس از پایان یافتن هر فاز کوهزایی، گسل یا ساختار زمین‌شناختی بزرگ دیگری پیدا نخواهد شد؛ بنابراین وقتی گسل جدیدی مشاهده می‌شود که پیش‌تر از آن بی‌خبر بودیم، این گسل چیز جدیدی نیست و تنها به دلیل فعالیت‌های حفاری زمین برای  ساخت و ساز یا گسلش سطحی هنگام زلزله آشکار شده است. بنابراین گسلی که در بزرگراه همت مشاهده شده، چیز جدیدی نیست و تنها خبر جدیدی است؛ زیرا آخرین فاز کوهزایی در این ناحیه، که فاز کوهزایی پاسادانیَن نام دارد، دو میلیون سال پیش رخ داده است. اما برخی زمین‌شناسان نظریه جدیدتری دارند و می‌گویند می‌توان میان فازهای کوهزایی انتظار شکل‌گیری گسل‌های جدیدتری نیز داشت. البته این نظریه ناقض نظریه کلاسیک نیست، چون این شکستگی‌های جدید را می‌توان تظاهرات جدید همان گسستگی‌های پیشین قلمداد کرد. البته خبری که دکتر بیت‌اللهی درباره گسل همت ابراز کردند نیز بیشتر حاکی از این بود که برداشتن روباره‌هایی که این گسل را پیش‌تر مخفی کرده بودند، باعث شده این گسل آشکار شود.

۰۲

آیا گسل بزرگراه همت خطرناک است؟

در این باره دو نگاه وجود دارد: یک نگاه می‌گوید این گسل احتمالا یک گسل فرعی است و گسل‌های فرعی چندان مایه نگرانی نیستند. در تهران یک سامانه گسل شمال تهران وجود دارد و تعدادی گسل اصلی در جنوب تهران. بنابراین مایه نگرانی اصلی در شمال تهران است و گسل‌های مرتبط، همگی درون زون گسل شمال تهران قرار می‌گیرند، از جمله گسل نیاوران که حدود سه کیلومتر بالاتر از پژوهشگاه بین‌المللی زلزله قرار دارد و نیز گسلی که در بزرگراه همت مشاهده شده است. اما نگاه متفاوتی نیز می‌گوید گاهی گسل‌های ظاهرا فرعی می‌توانند خطرناک‌تر از چیزی باشند که انتظار داریم. برای مثال گسل طبس پای دامنه‌های کوه شتری قرار دارد، اما گسل زمین‌لرزه ای که با گسیختگی خود در ۵۲ شهریور سال ۷۵ زلزله‌اش با بزرگای۴/۷ طبس را ویران کرد، پای دامنه شتری گسیخته نشد، بلکه در دشت و در فاصله حدود ۷ کیلومتری مرز کوه دشت (در یکی از مرزهای زمین ریختی در پای مخروط افکنه که با گسل کواترنری طبس مشخص می‌شد) گسیخته شد. بنابراین می‌توان گفت گرچه گسل‌های اصلی پای دامنه کوه‌ها قرار دارند، اما تظاهرات جدید این گسل‌ها می‌تواند درون دشت‌ها و آبرفت‌ها باعث ویرانی شود. از جمله وضعیت بزرگراه همت نیز این‌گونه است. یعنی اگر این گسل باعث یک گسیختگی سطحی شود، ممکن است در راستای شرقی- غربی بزرگراه همت یا در روندی به موازات و در شمال آن، که به عنوان گسل نیاوران می‌شناسیم، در راستای بزرگراه یادگار امام (ره) (شرقی-غربی در ناحیه اوین) و در امتداد آن تا میدان تجریش، میدان نیاوران و کاخ نیاوران و کاشانک گسیختگی جدید ایجاد کند. در این صورت روندهایی به موازات مرکز بین کوه و دشت در شمال تهران که به عنوان گسل شمال تهران می‌شناسیم، و البته به عنوان تظاهرات سطحی و جدید آن گسیخته خواهد شد.

۰۳

ریسک سوانح طبیعی در تهران چه‌قدر است؟

ما در تهران وضعیت خوبی نداریم، چون ساکنین شهر تهران طبق برآورد من در پایان سال ۹۲ در شب‌ها ۸,۶۰۰,۰۰۰ نفر هستند و هر روز چهار تا ۵/۴ میلیون به تهران وارد و عصر از تهران خارج می‌شوند. اگر هم تهران بزرگ و شهرهای پیرامون را به عنوان یک ابرشهر در نظر بگیریم که از هشتگرد شروع می‌شود و تا رودهن پردیس امتداد دارد، در آن صورت این ابرشهر جمعیتی حدود ۱۶,۳۰۰,۰۰۰نفر جمعیت دارد که معادل ۲۲ درصد جمعیت ایران است.
متأسفانه این قبیل پژوهش‌ها هنوز به صورت دقیق انجام نشده و تغییرات روزانه خطر سوانح طبیعی طی ۲۴ ساعت در فصل‌های مختلف هنوز برآورد نشده‌است. ریسک یعنی چیزی که مرتبط با آسیب‌پذیری زندگی انسان‌هاست و ما درباره آن اطلاعات اولیه داریم، مثل همین تمرکز ۲۲ درصد جمعیت ایران که در ابرشهر تهران و پیرامون زندگی می‌کنند، یا اینکه دو میلیون نفر انسان در شمال تهران در پهنه گسل زندگی می‌کنند و ۹۹۰,۰۰۰ نفر در جنوب تهران در نزدیکی یک گسل دیگر هستند. ضمنا با برآورد من حدود ۲,۱۵۰,۰۰۰ نفر در تهران در بافت‌های فرسوده ساکن هستند. بنابراین در برآورد اولیه می‌توان گفت که حدود ۵,۲۰۰,۰۰۰ (حدود ۶۰درصد) جمعیت تهران در معرض ریسک بالای زلزله زندگی می‌کنند.

۰۴

خطر وقوع زلزله در تهران چه‌قدر است؟

خطر چیزی است که مربوط به زمین است. از نظر تاریخ وقوع زمین‌لرزه‌ هم باید گفت، ۱۱ زمین‌لرزه در شعاع حدود صدکیلومتری تهران، با بزرگای حدود هفت طی ۲۳۲۰ سال گذشته رخ داده‌اند؛ یعنی هر ۲۰۰ سال یک زلزله هفت ریشتری در این محدوده رخ‌داده است. این در حالی است که گسل شمال تهران آخرین بار حدود ۳۰۰۰ سال پیش زلزله‌ای به بزرگای هفت را تجربه کرده‌است. خبر بد اینجاست که دقیقا در این ناحیه، هر ۲۰۰ سال انتظار یک زلزله بزرگ داریم و خبر بدتر اینجا که در نقطه تمرکز ۲۲ درصد جمعیت کشور، ۳۰۰۰ سال است که اتفاقی نیفتاده و هر لحظه باید منتظر وقوع زلزله باشیم.

۰۵

پس از زلزله در تهران چه اتفاقی می‌افتد؟

چون تهران منطقه وسیعی است، نمی‌توان از یک رخداد واحد صحبت کرد. باید سناریوهای خوب، بد و بدتر را درباره تهران بررسی کرد و در این بررسی، به مهاجرین روزانه‌ای که هر روز به تهران وارد می‌شوند، مصرف انرژی روزانه و تغییرات آن در ۲۴ ساعت، زمان وقوع زلزله و کانون زلزله توجه کرد.

۰۶

بدترین و بهترین حالت زلزله در تهران چیست؟

درباره زلزله‌تهران سناریوهای مختلفی را می‌توان در نظر گرفت.
سناریوی بد این است که وقوع زلزله در این گسل می‌تواند سطح زمین را کاملا به هم بریزد، گسیختگی‌های بزرگ و مهمی روی زمین ایجاد کند، مسیرهای ارتباطی را قطع کند، ساختمان‌ها را ویران کند و حتی مخازن نفت شرکت نفت در حصارک کن و دیگر مخازن مواد شیمیایی کارخانجات جاده تهران – کرج را خراب کند.
بدترین سناریو این است که بزرگ‌ترین زلزله در کمترین عمق و نزدیک‌ترین کانون به شهر یا داخل شهر و در شب رخ دهد. مثل زلزله بم که تازه بزرگای آن ۵/۶ بود، و در ساعت ۵:۲۵ صبح رخ داد، کانون آن بسیار به شهر نزدیک بود و عمق آن تنها ۵/۸ کیلومتر بود.
اما آسیب زلزله زمانی کمتر خواهد بود که هرکدام از این عوامل تغییر کند، مثلا زلزله هائیتی در ساعت ۴:۵۲ بعدازظهر اتفاق افتاد، یا زلزله طبس که در ساعت ۷:۱۰ دقیقه عصر اتفاق افتاد، همین که در این ساعات مردم خواب نیستند، آسیب جانی زلزله را تا حد زیادی کاهش می‌دهد.

۰۷

آیا در زلزله تهران
زمین دهان باز می‌کند؟

معمولا بازشدگی اتفاق نمی‌افتد، مگر اینکه اتفاق خاص سطحی و ژئوتکنیکی رخ دهد، مثلا شکستگی کششی یا فرونشست محلی، اما چون حرکات ورقه های قاره‌ای در این ناحیه امتدادلغز و فشاری است، معمولا بازشدگی اتفاق نمی‌افتد. اما اگر زلزله مثلا بزرگای ۵/۷ داشته باشد، می‌تواند باعث بالا و پایین رفتن زمین شده و پله‌ای نیم تا یک متری ایجاد کند. همین‌طور ممکن است اصلا پله‌ای مشاهده نشود، بلکه دو ناحیه به صورت امتداد لغز نسبت به هم به صورت افقی جابه‌جا شوند. به علاوه این موضوع به عمق کانون زلزله نیز بستگی دارد. مثلا اگر کانون زلزله در عمق ۱۰ کیلومتری باشد، تظاهرات آن خیلی شدید و واضح خواهد بود، ولی اگر کانون زلزله در عمق حدود ۲۰ کیلومتری باشد، تظاهرات سطحی کم‌تر به چشم می‌آید.

۰۸

اگر زلزله‌ بم در تهران بیاید، ساختمان‌های ضدزلزله دوام می‌آورند؟

باید دید رویکرد سازنده چه بوده است. هدف زنده‌ماندن انسان‌ها است و همین که انسان‌ها زنده بمانند، حتی اگر ساختمان‌ها آسیب ببینند، می‌توانیم بگوییم موفق بوده‌ایم.

۰۹

کجای تهران کم‌خطرتر است؟

سؤال سختی است، اما به احتمال مناطق مرکزی تهران، ریسک کمتری دارند، زیرا فاصله بیشتری با هر یک از دو گسل شمال و جنوب تهران دارند. و از این نظر توسعه تهران به هر نوعی، به معنی افزایش ریسک سوانح طبیعی خواهد بود.

۱۰

آیا زندگی
در تهران کار اشتباهی است؟

به نظرم این سؤال درستی نیست. زندگی من و شما در تهران به موارد دیگری به جز احتمال زلزله بستگی دارد. البته من تهران را بهترین جای ایران برای زندگی نمی‌دانم، چون مسائلی مثل انواع آلودگی و خطر سوانح طبیعی خیلی جدی است. مثلا اگر سال‌ها پیش پژوهشگاه ما را در اطراف کرج بناکرده‌بودند، اصلا در تهران زندگی نمی‌کردم. ما ناچار هستیم در تهران زندگی کنیم، اما نباید خطرات سوانح طبیعی و مشکلات عمده دیگر تهران را نادیده گرفت.


موضوعات مرتبط: پرونده ویژهزمین شناسی
برچسب‌ها: اگر یک شب تهران بلرزدزمین شناسی

تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393 | 13:20 | نویسنده : حسین |

وقتی تهران پلیس دار شد

وقتی تهران پلیس دار شد

تأسیس نیروی پلیس به سبک اروپا در ایران

زهرا صالحی زاده| اولش مسؤولیت همه چیز با داروغه بود؛ «اول» یعنی پیش از اینکه پای پلیس به ایران برسد. آن موقع داروغه‌ها در ساعت معینی از شب روی پشت‌بام داروغه خانه، طبل خبردار می‌زدند و از آن به بعد هیچ‌کس حق نداشت به خیابان بیاید؛ مگر اینکه اسم «شب» را بداند. و این را هر کسی نمی‌دانست، مگر اینکه از داروغه اجازه داشت. بعد از داروغه‌ها سازمان «خفیه» روی کار آمد و این ابتکار امیرکبیر بود. او برای امنیت تهران دستور داده بود چند قراولخانه در کوچه‌ها و خیابان‌ها بگذارند تا نظم و امنیت شهر برقرار شود. بعد از امیرکبیر،
میرزا حسین‌خان سپهسالار کار او را ادامه داد و کلمه «نظمیه» را هم اولین بار او به کار برد. در همین دوران ناصرالدین‌شاه قاجار برای بار دوم به اروپا سفر کرد و آنجا با اداره پلیس آشنا شد و «کنت دومونت فرت» را با خودش به ایران آورد تا اینجا اداره پلیس تأسیس کند. کنت تهران را که دید، تعهد داد با ۴۰۰ پلیس پیاده و ۶۰ پلیس سواره امنیت شهر را برقرار کند و به این طریق اولین اداره پلیس ایران به سبک اروپا شروع به کار کرد؛ اداره‌ای که روی سردرش نوشته شده بود: «اداره جلیله پلیس دارالخلافه و احتسابیه» اما این پایان ماجرا نبود. مدتی بعد «اداره کل نظمیه» تشکیل شد و بعد آن «اداره نظمیه براساس موازین اروپایی» به وجود آمد؛ اداره ای که پدر کلانتری‌های امروزی است.


موضوعات مرتبط: پرونده ویژهتاریخ
برچسب‌ها: وقتی تهران پلیس دار شدتاریخی

تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393 | 13:19 | نویسنده : حسین |

 ۶ راز ناگفته از زندگی کالیگولا

۶ راز ناگفته از زندگی کالیگولا

(امپراتوری با  پوتین‌های کوچک)

ترجمه: سودابه فرخنده| کالیگولا یکی از بدنام ترین مردان تاریخ، فقط چهار سال فرمانروای روم بود. اما در همین زمان کوتاه سلطنتش، آن قدر ظلم و حماقت به خرج داد که رسوای همه تاریخ شد. بیشتر چیزی که ما از زندگی این امپراتور بدنام می‌دانیم از منابع مشکوک به دست آمده. چون سیوتاتیوس(Suetonius) و دیوو(Dio) که اغراق آمیزترین مطالب را درباره دیوانگی کالیگولا نوشتند، سال‌ها بعد از زمان زندگی او زندگی کردند و کارشان را بر اساس افسانه‌ها و روایات شفاهی انجام داده بودند. این متن شش واقعیت از زندگی کالیگولا را که (احتمالا، شاید، یا حداقل) درست است مطرح می‌کند.

 

کالیگولا اسم واقعی او نبود
نمونه کوچک کفش‌های اسپورت یا کت و شلوار‌های توی ویترین‌ها را تصور کنید؛ حتی در زمان امپراتوری روم، پدر مادرها دوست داشتند سایز کوچک لباس بزرگترها را به بچه‌هایشان بپوشانند. به همین خاطر، وقتی ژنرال ژرمانیکوس پسرش گایوس را به اردوگاه جنگ برد، آن بچه تخس پوتین‌های سربازی (کالیگ که به زبان رومی یعنی چکمه) بسیار کوچکی را که برای او ساخته شده بود پوشید. (بعضی از محققان فکر می‌کنند که مادر کالیگولا، آگریپینا، نوه دختری امپراتور آگوستوس، این مدل پوشش را انتخاب کرد تا بر شجره‌نامه امپراتوری خانواده‌اش تاکید کند.) وقتی پسر کوچک با پوتین‌هایش نزد سربازان ژرمانیکوس رفت، آنها شروع کردند به سر به سر گذاشتن او و با بامزه بازی، اسم کالیگولا (به معنای پوتین کوچولو) را روی گایوس گذاشتند و این لقب روی او ماند؛ هر چند گایوس از آن متنفر بود.

 

مادر او زن سرسختی بود
آگریپینا از کودکی با پدربزرگش، امپراتور آگوستوس که تعلیم و آموزش او را شخصا به عهده گرفته بود، رابطه خیلی نزدیکی داشت. اما بعد از ازدواج باژرمانیکوس، آگریپینا با همراهی کردن همسرش در اردوگاه ارتشی‌اش و فعالیت به‌عنوان مشاور و سیاستمدار، سنت و آیین خود را به مبارزه طلبید. وقتی ژرمانیکوس به‌طرز مشکوکی مرد، آگریپینا جسورانه یکی از رقیبانش را به مسموم کردن او متهم کرد. آگریپینا همچنین به عنوان یکی ازچهره‌های برجسته در محافل سیاسی، علیه تیبریوس (امپراتور وقت روم که آگوستوس جانشین او بود و گمان می‌شد او آگوستوس را کشته باشد) سخنرانی می‌کرد. رفتارهای تحریک‌کننده و آشوبگر آگریپینا خیلی به مذاق امپراتور که با تازیانه به جان او می‌افتاد، خوش نمی‌آمد و او در‌نهایت یک چشمش را از دست داد. بعد هم وقتی در زندان بود اعتصاب غذا کرد و از گرسنگی مرد. درست چهار سال قبل از زمانی که پسرش کالیگولا به قدرت برسد.

 

در گزارشات موارد غیراخلاقی کالیگولا اغراق شده است
اولین بار سیوتاتیوس بود که ادعای روابط نامتعارف غیراخلاقی کالیگولا را مطرح کرد. (مورخان رومی اضافه کردند که این روابط مخفیانه در طول مهمانی‌ها اتفاق می‌افتاده، یعنی وقتی که مهمانان و همسر کالیگولا در اطراف جمع شده بودند). اما سیوتاتیوس کتاب «زندگی سزار» را در ۱۲۱ بعد از میلاد نوشته است، یعنی ۸۰ سال بعد از اینکه کالیگولا در ۲۸ سالگی توسط تعدادی از اعضای گارد ویژه به قتل رسید. تاریخ نگاران قبلی که در زمان کالیگولا زندگی کردند، کسانی مثل سنکا و فیلو، با وجود انتقادات شدیدشان از امپراتوری هیچ اشاره‌ای به این رفتار او نداشتند.

 

او ممکن است پل معلق معروفش را نساخته باشد، اما چند کشتی تفریحی در دریاچه «نمی» به آب انداخت
طبق گفته‌های سیوتاتیوس،کالیگولا در ولخرجی‌های بی‌حد و حسابش یک بار یک پل معلق موقت در سراسر خلیج baiaeساخت. فقط برای اینکه بتواند فاتحانه از این طرف تا آن طرف خلیج سواری کند. تاکنون هیچ اثری از آن شیرین کاری پیدا نشده و به همین خاطر بسیاری از مورخان آن را یک افسانه تلقی می‌کنند. با این حال، شواهدی ازشیوه زندگی عجیب امپراتور در دریاچه «نمی» دیده شده. اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰ عده‌ای کارگر، دو کشتی مسافرتی عظیم را – که دکور سنگ مرمر داشتند، کفشان موزاییک بود و مجسمه‌هایی در آنها دیده می‌شد – از نابودی نجات دادند. در لاشه یکی از کشتی‌ها لوله‌ای سربی وجود داشت که کتیبه‌ای را با این مضمون نگه داشته بود: «از املاک گایوس سزار اگوستوس ژرمانیکوس». اما در سال ۱۹۴۴ آتش سوزی ناشی از انفجار توپ‌های متفقین کشتی را تا حد زیادی از بین برد.

 

او فتح جزیره بریتانیا را به راه انداخت
از کالیگولا اغلب با عنوان فرمانروای خودخواه و هوس باز یاد می‌شود که بی‌عرضگی و نادانی‌اش امپراتوری روم را در طول چهار سال حکومتش تضعیف کرد. اما بعضی از تاریخ نگاران بر سر این قضیه بحث دارند که اگر مهارت رهبری او خیلی وحشتناک بوده، پس چطور به نتایجی مثل پیوستن ایالت‌های جدید، گسترش غرب و تنظیم نقشه‌ای عملی برای گرفتن جزیره بریتانیا را به دست آورده؟ اگرچه کالیگولا نتوانست بیشتر از کانال انگلیس پیش برود و خیلی زود پس از آن به قتل رسید، تدارکات و مقدمات او برای تهاجم به کلادیوس این اجازه را داد که موفقیت روم در فتح جزیره بریتانیا را در ۴۳ بعد از میلاد آغاز کند.

 

اگر هم کالیگولا واقعا دیوانه بود، پای یک بیماری جسمی در میان بود
امروزه بسیاری از تاریخ دانان این تصور را رد می‌کنند که کالیگولا با دیوانگی لجام‌گسیخته‌اش، صحبت کردن با ماه، دستور اعدام‌های خودسرانه و سعی در تبدیل اسبش به یک کنسول (عنوان مسؤولان رده بالای روم)، روم را به نابودی کشید. ولی مردان او احتمالا او را به خاطر چنین رفتارهایی از قدرت کنار گذاشتند. امروزه می‌گویند اگر او واقعا هم چنین کارهایی می‌کرده احتمالا به خاطر بیماری‌هایی بوده که داشته. تاریخ‌نگاران معتقدند که یک بیماری مشاعر او را مختل کرده بوده. احتمالا بیماری صرع، پرکاری تیروئید یا بیماری ویلسون که یک بیماری ارثی است و می‌تواند فرد را دچار عدم تعادل روانی کند.

  •  دانستنیها شماره ۹۷

موضوعات مرتبط: پرونده ویژهتاریخ
برچسب‌ها: ۶ راز ناگفته از زندگی کالیگولاتاریخعجیب ولی واقعی

تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393 | 10:13 | نویسنده : حسین |

خرافات،  از شبه ربط  تا علیّت

خرافات، از شبه ربط تا علیّت

Christian Buggisch, August 2014

ترجمه: عرفان کسرایی

erfan_kasraie@gmx.de

برقراری رابطه علّی میان پدیده ها خاصیت (ذهن) انسان است. ما نهایتاً می خواهیم همه پدیده ها واضح و قابل درک باشند و در این جهان پرآشوب و بی نظم، طبق یک روال و قانون منظم طبقه بندی شوند. طبقه بندی هایی مثل “اتفاقی” یا “باری به هر جهت” برای پدیده ها مطلوب (ذهن) ما نیست.

آدمیزاد برای  داشتن زندگی آسوده  و بدون آشوب ، تلاش می کند پدیده ها را بر طبق الگوها و قوانین مشخصی تفسیر کند و این توقع بیجا را دارد که جهانی پیچیده را با متغیرهای ساده و کم تعداد توصیف نماید. از قضا این موضوع مستلزم صرف هزینه های کلان نیست. کافیست “شبه ربط” را با “علیّت” جابجا کنیم.

یک مثال:

در راه به یک گربه سیاه بر می خورید، بلافاصله کمی بعد از آن پایتان پیچ می خورد و می شکند. ما می دانیم که پیچ خوردگی پا حتماً عامل مشخصی داشته (و می توان مشخص کرد که چرا) به این رخداد منجر شده است. سایرین ممکن است اما با یک تعمیم نابجا و عجولانه بگویند:

گربه های سیاه بدشانسی می آورند!

همین جابجا گرفتن میان دو مفهوم “شبه ربط” و علیت”، پایه اصلی بخش بزرگی از خرافات و باورهای موهومی است که در جهان وجود دارد.

schwarze-katze-und-unglueck-korrelation-oder-kausalitaet

*می تواند صرفاً یک حادثه باشد

ارتباط  دو رویداد که یکی بلافاصله یا همزمان با دیگری اتفاق می افتد بیانگر  وجود همبستگی یا رابطه ای میان دو متغیر نیست. در مثالی که پیش تر گفتیم، میان گربه و بدشانسی. اگر بین قرار گرفتن گربه سیاه بر سر راه مان و بدشانسی یک رابطه وجود داشته باشد بایستی بتوانیم این رابطه را به صورتی قطعی تعیین کنیم. مثلاً با بهره گیری از اطلاعات آماری ارتباط میان این دو پدیده را به نحوی نشان دهیم که مسجل شود اغلب بصورت قابل توجهی پس از مواجهه با گربه سیاه، بدشانسی رخ می دهد. تنها در این صورت است که می توانیم ارتباط عامل بروز یک پدیده و اثر آن را روشن کنیم.

عجولانه است اگر تقارن و همزمانی دو رویداد را به منزلهء وجود رابطه علت و معلول در نظر بگیریم. هر وقت وجود چنین رابطه ای مسجل شد می توانیم حرف از “علیّت” بزنیم. اگر ارتباطی میان رخداد A و B وجود داشته باشد، یا A علت B است یا B علت A. اما می تواند هیچ کدام از این دو حالت نباشد و به عبارت دیگر هر دو رویداد A و B، معلول یک عامل دیگر  باشند.

گاهی این عامل دیگر را میتوان پیدا کرد و گاهی هم نه. گاهی هم این عامل سوم کاملاً تصادفی و الله بختکی است. در این صورت اجازه داریم حداکثر از کلمهء شانسی استفاده کنیم. نه از  رابطهء “علّت و معلول”

شبه ربط، ربط بدون علیّت

برخی از ربط ها که هیچ بستگی علّت و معلول پشت آنها نیست را اصطلاحاً شبه ربط می نامیم. مثال های بی شماری در این زمینه وجود دارد. مثلاً در برخی مناطق تعداد لک لک ها با نرخ تولد مرتبط است. اما در کمال تعجب هیچکدام دلیل دیگری نیست. در عوض ، متغیر سومی پشت داستان قرار دارد که هم روی تعداد لک لک ها و هم روی نرخ زاد و ولد تاثیر می گذارد. مثلاً گستردگی یک منطقه.

korrelation-zwischen-storch-und-geburtenrate

همانگونه که گفتیم عامل سوم گاهی می تواند پنهان بماند یا اساساً حتی وجود نداشته باشد. ربط دو رویداد می تواند در یک بازه زمانی مشخص کاملاً تصادفی باشد. در واقع هر چه بتوانیم حجم بزرگتری از اطلاعات را مورد بررسی قرار دهیم، احتمال آن بیشتر می شود که میان پدیده های نامربوط و کاملاً مجزا ، یک همبستگی و ارتباط پیدا کنیم.

وبسایت Spurious Correlations تعدادی  از این دست مثال ها را گردآوری کرده است تا نشان دهد این ربط ها اگر بصورت رابطهء علت و معلول تفسیر شوند تا چه حد بی معنا هستند.

مثلاً  بین نرخ طلاق در Maine  و سرانه مصرف مارگارین در امریکا یک رابطه وجود دارد.*

164607_439178916173854_1967110220_n

نمودار رابطه میان بین نرخ طلاق در Maine  و سرانه مصرف مارگارین در امریکا

ضریب همبستگی : ۰٫۹۹۲۵۵۸

یا حتی جالب تر از آن رابطه میان سرانه مصرف پنیر و میزان مرگ میر افرادی که در اثر پیچیدن ملافه در رختخواب جان خود را از دست می دهند!**

 

خرافات،  شناخت عجولانهء شبه ارتباط پدیده ها به عنوان علیّت

بسیاری از مردم دوست دارند که رویدادهای جهان قابل محاسبه و پیش بینی باشد. به همین جهت با شور و شعف زایدالوصف و بکارگیری عقلانیت اندک هر رویداد الله بختکی و تصادفی را به منزلهء رابطهء علّت و معلول در نظر می گیرند و رویدادهای جهان را به گونه ای تفسیر به رای می کنند که خودشان دلشان میخواهد. (نه آنطور که در واقعیت هست)

زیست شناس وینی اریش ادر می گوید:

خرافات چیزی جز ارزیابی شتابزده رابطه  رویدادها به مثابهء رابطه علت و معلول نیست!

مثال گربه سیاه و ارتباط آن با بدشانسی حتماً برای شما خنده دار بود. بعید است که امروزه کسی به این رابطه اعتقاد داشته باشد. اما بد نیست بدانید که دو سوم آلمانی ها معتقدند که در شرایط ماه کامل (شب چهارده) بدتر می توانند بخوابند.

 

پیش بینی با نظر شخصی از شبه ربط تا رابطه علت و معلول

mondphasen-und-schlaf-keine-korrelation-keine-kausalitaet

نکته جالب اینجاست که میان موقعیت ماه و اختلال خواب (درست مثل رابطه گربه سیاه و بدشانسی) هیچ رابطهء اثبات شدهء آماری وجود ندارد و صرفاً بر مبنای احساس و نظر شخصی افراد است.

مبنای اثبات ارتباط بین موقعیت ماه و اختلال خواب حداکثر روی یکی دو تجربه شخصی افراد است. مثل این است که شما یک یا دوبار در سراسر زندگی تان بد خواب شوید. در همین حین چشم تان به قاب پنجره و منظرهء ماه  بیفتد. اوه! ماه کامل!

من عنوان این نوع شبه ربط را “ربط احساسی” می گذارم. در این نوع سوء برداشت (رابطه علت و معلول به جای شبه ربط) از مقدمهء {ماه مقصر است که من نمی توانم خوب بخوابم) و همچنین (یکی از آشنایان من نیز همین طور است) یک پیش بینی خودساخته صورت می گیرد.

(اوه. باز هم ماه کامل! امشب حتماً نمی توانم خوب بخوابم!)

همه این استدلال ها مبتنی بر نوعی مغالطه با نام مغالطه علت شمردن مقارن است.***

باری! باورهای خرافی زمانی شکل می گیرند که ما در ذهن مان  میان دو رویداد غیرمرتبط، رابطه علت و معلول برقرار کنیم.

*** منابع در ادامه مطلب***


موضوعات مرتبط: پرونده ویژه
برچسب‌ها: عرفان کسراییشبه علم

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 23 شهريور 1393 | 13:43 | نویسنده : حسین |

گربه ای درمیان سگ ها

گربه ای درمیان سگ ها

محمد گودرزی|

تحقیقی که بر روی عادات غذایی پلنگ ها در منطقه ی  احمدنگار (Ahmednagar) هند انجام شده نشان می دهد که پلنگ های این منطقه بخش اعظم غذای خود را از شکار حیوانات اهلی بویژه سگ ها بدست می آورند. مطالعه ی محتویات مدفوع نشان می دهد که این پلنگ ها درواقع بیش از ۸۷ ٪ غذای خود را از شکار حیوانات اهلی بدست می آورند. در این بین سگ ها بیشترین قربانیان را با ۳۹٪ و پس از آن گربه ها با ۱۵٪ تشکیل می دهند .
هرچند احشام در منطقه ی مورد مطالعه فراوان هستند اما  به خاطر کمتر در دسترس بودن و نگهداری آنها در آغل در هنگام تاریکی هوا احتمال شکار شدنشان کمتر است، درحالیکه سگ های ولگرد شب ها به طور آزادانه به گشت زنی می پردازند که آنها را به طعمه هایی آسان و قابل دسترسی برای پلنگ ها تبدیل می کند. به عنوان مثال هرچند از نظر تعداد، بزهای اهلی هفت برابر بیشتر از سگ ها در منطقه یافت می شوند، اما تنها ۱۱٪ از رژیم غذایی پلنگ ها را تشکیل می دهند.

در سال های اخیر آموزش مردم بومی و تقویت قوانین مرتبط با شکار پلنگ منجر به افزایش تعداد پلنگ ها در خازج از مناطق حفاظت شده گردیده است که احتمال رویارویی پلنگ با انسان و حیوانات اهلی را افزایش داده است. نتایج این تحقیق اگرچه اخبار امیدوار کننده ای برای دامداران و حامیان حفاظت از پلنگ است  اما خبر چندان خوشایندی برای سگ های منطقه نیست.


موضوعات مرتبط: پرونده ویژهزیست شناسی
برچسب‌ها: گربه ای درمیان سگ هافست فودعلمیدانشزیست شناسی

تاريخ : یک شنبه 23 شهريور 1393 | 13:39 | نویسنده : حسین |

چرا ابطال‌گرایی تنها راه منطقی اندیشیدن درباره علم است؟

چرا ابطال‌ گرایی تنها راه منطقی اندیشیدن درباره علم است؟

سنگواره دایناسورها به مثابه سنگ فلاسفه
 

عرفان خسروی

عرفان خسروی
روزنامه نگار علم

 ۱ -ممکن است تصور کنید بحث درباره ماهیت علم، کار بزرگان است و مثلاً اعضای محترم فرهنگستان علوم باید بنشینند در این باره بازنگری کنند، یا مثلا اساتید و دانشجویان رشته فلسفه و تاریخ علم. اما بنده این طور تصور نمی‌کنم. از وقتی خودم پشت میز مدرسه نشستم و مجذوب کتاب‌های رنگ‌رنگ علمی و شبه‌علمی شدم، همیشه به این سؤال فکر می‌کردم و وقتی به یک معلم زیست‌شناسی تبدیل شدم و به این طرف میزهای مدرسه آمدم، باز هم این سؤال در ذهن من و بچه‌های کلاس وجود داشت.

 ۲ – باور بکنید یا نه، چند روز پیش که مشغول جمع و جور کردن کتاب‌های خاک‌خورده داخل انباری بودم، با چند جعبه از کتاب‌های دوره راهنمایی‌ام روبه‌رو شدم که این روزها خیلی‌ها دوست ندارند اعتراف کنند زمانی آن‌ها را خوانده‌اند: مجموعه کامل آثار آقای اریک فون دنیکن مهم‌ترین بخش این کتاب‌ها بود. او شِبْه‌باستان‌شناسی است که عقیده دارد تاریخ تمدن را باید از نو نوشت و نیاکان ما با فضایی‌ها سری و سری داشتند. این روزها نه تنها حرف‌های فون‌دنیکن را خیال‌پردازی می‌دانم، بلکه شواهد و تناقض‌های زیادی در گفته‌هایش، مرا متقاعد کرده که او جاعل و دروغ‌گو نیز هست. اما پیش از این که به این اطمینان برسم، مدت‌ها طول کشید تا با خودم کلنجار بروم و حرف‌های جذاب و هیجان‌انگیز فون‌دنیکن را باور نکنم. در تمام این مدت به این فکر می‌کردم مگر روش نتیجه‌گیری فون‌دنیکن چه چیزی دارد که دیگر دانشمندان قصه‌های او را به عنوان «شِبْه‌تاریخ» (تاریخی از جنس شبه‌علم)‌درنظر می‌گیرند.

 ۳ – وقتی دبیرستانی شدم، دیگر کاری با آقای فون‌دنیکن و کتاب‌هایش نداشتم، زیرا به تدریج بر مطالعه فرگشت و دیرینه‌شناسی مهره‌داران بیشتر و بیشتر تمرکز می‌کردم. معمولا مطالعه کتاب‌های عامه‌پسند کسی را درگیر «روش علمی» نمی‌کند، بنابراین مطالعه هیچ کدام از کتاب‌های علمی آن دوران موجب کلنجارهای فلسفی درباره ماهیت علم در من نمی‌شد، اما آن سال‌ها مصادف بود با کشف نخستین دایناسورهای پردار و با وجود این که هنوز اینترنت در دسترس اغلب ما نبود، اما بخت دسترسی به کتاب‌خانه‌های بزرگی که در آن سال‌ها مشترک مجلاتی مانند Nature بودند، این فرصت را به من داد تا متوجه شوم خیلی از چیزهای ظاهراً بدیهی نقل‌شده در «کتاب‌های علمی» در آن سوی زمین به چالش کشیده‌شده‌اند، مثل موضوع ساده رده‌بندی پرندگان که بارها و بارها در مقاله‌های علمی آن سال‌ها دیدم به صورت یک رده جدا از خزندگان رده‌بندی نشده‌اند، بلکه در دل خزندگان (و در حقیقت به عنوان زیرگروه زنده‌ دایناسورها) شمرده می‌شوند. وقتی خبر این تغییرات شگرف را به هم‌شاگردی‌های دبیرستانی‌ام و دبیرهای مدرسه می‌رساندم، از طرفی کسی نمی‌توانست اعتبار مقالات علمی Natureرا زیر سؤال ببرد و از طرف دیگر تصور شکسته‌شدن یکی از بدیهی‌ترین درس‌های زیست‌شناسی (رده‌بندی مهره‌داران به پنج گروه ماهی‌ها، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران) برای همه عجیب بود. آن زمان بیشتر به این فکر می‌کردم که روش علمی زیست‌شناس‌ها چه تغییری کرده که چنین برآیندی پیدا کرده‌است.

۴ – وقتی به دانشگاه وارد شدم با بحث‌های جدی میان طرف‌داران و مخالفان نظریه‌های علمی مختلف بیشتر درگیر شدم. استادانی که درباره تغییرات رده‌بندی با احتیاط صحبت می‌کردند و روش‌های جدید را بیش از حد انقلابی می‌دانستند و دانشجویانی که میان پذیرفتن یا نپذیرفتن این بحث‌ها سرگردان بودند. آن زمان یک بحث علمی داغ دیگر هم در همان مجلات علمی به چشم می‌خورد: آیا پرندگان از نسل دایناسورها هستند یا نه. با وجود پذیرش این موضوع از طرف قاطبه دیرینه‌شناسان، چند دیرینه‌شناس نیز بودند که مانند سال‌های میانی قرن بیستم، حاضر به پذیرش فرگشت پرندگان از دایناسورها نبودند. البته آن‌ها روش‌های نوین تحلیل‌های فرگشتی را نیز نمی‌پذیرفتند و مدام بر دنبال‌کردن روش‌هایی قدیمی تأکید داشتند که عقیده آن‌ها را تا حدی تأیید کند. آن سال‌ها هم سپری شد و من هنوز به این فکر می‌کردم که چه چیزی در روش علمی وجود دارد که مانع پذیرش حرف‌های فون‌دنیکن، عقاید طرف‌داران سنتی جدایی پرندگان از خزندگان و نظریه‌های مخالفین خویشاوندی پرندگان با دایناسورها می‌شود.

۵ – من در وادی جدال میان نظریات علمی، متحیر و سرگردان بودم، تا این که اندک‌اندک با فلسفه‌های علمی مختلف آشنا شدم و به تدریج متوجه شدم چه چیزی جریان علمی اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم را جهت داده است. از طرف دیگر به عنوان معلمی که در کلاس‌های المپیاد، بخت سروکله‌زدن با برخی از بچه‌های علاقه‌مند به زیست‌شناسی را دارد (و دست‌کم موضوع فرگشت و رده‌بندی جزء سرفصل‌های اصلی درس‌هایش بوده است) بارها و بارها این موضوعات را به صورت چالشی برای دوستان دانش‌آموزم مطرح کردم و نتیجه آن حذف نظریه‌هایی بود که به تفکر دوری و تسلسل‌های منطقی منتهی می‌شدند. عصاره تمام این بحث‌ها را می‌توان در یک واژه خلاصه کرد: «ابطال‌گرایی».

۶ – پیش از این که ابطال‌گرایی به کلیدواژه مهم بحث‌های علمی بدل شود، اغلب دانشمندان نظریات علمی را «اثبات‌شدنی» می‌پنداشتند و اثبات نظریات علمی را منوط به تکرارپذیری آن‌ها می‌شمردند. در این نگاه با تعدادی نظریه اثبات‌شده یا «اصل» و «قانون» سروکار داشتیم که دیگر اثبات‌شده بودند و دلیلی نداشت درباره آن‌ها دوباره تردید یا تحقیق کنیم.

۷ - ابطال‌گرایی نگرشی در فلسفه علمی است که شرط لازم برای پذیرش نظریات علمی را «ابطال‌پذیری» آن‌ها می‌داند. اگر به یادداشت‌های عرفان کسرایی درباره ماهیت علم نگاه کرده‌باشید، حتما چیزهای خوبی درباره ابطال‌گرایی می‌دانید. به ویژه که این یادداشت‌ها صدای یک پژوهش‌گر دیگر حوزه فلسفه علم را هم درآورده و دوست عزیزم حسین فروتن (که پیش از در یادداشتی در شماره ۹۹ به نظر بنده درباره چیستی علم تذکر داده بود) هم وارد بحث شده و با نگاه‌ابطال‌گرایانه مخالفت می‌کند.

۸ – اما ابطال‌پذیری یک نظریه علمی به چه معنی است؟ ساده‌ترین پاسخ این است که نظریه ابطال‌پذیر باید راه باطل‌شدنش را در خود مستتر داشته باشد. نظریه نسبیت عام اینشتین، توصیف جدیدی از عملکرد جهان بود و پیش‌بینی‌هایی داشت که اگر در آزمون عملی اشتباه از آب درمی‌آمدند، نظریه نسبیت را باطل می‌کرد، البته این اتفاق نیافتاد. اما می‌توان برآیندهای دیگری نیز از ابطال‌پذیری نظریات علمی به دست آورد؛ یکی این که هیچ نظریه‌ای به صورت قطعی اثبات نخواهد شد (چون اثبات یک نظریه، نافی ابطال‌پذیری آن است)، بنابراین هرآن‌چه که تا دیروز به عنوان «نظریات قطعی»، «اصل علمی» یا «قانون علمی» می‌شناختیم، باید به عنوان «نظریات ابطال‌پذیر» درنظر بگیریم. لزوم عینیت‌گرایی یکی دیگر از برآیندهای ابطال‌گرایی است، چون کسی نمی‌توان مسائل ذهنی غیرقابل سنجش را نقد و احیاناً ابطال‌کند، بنابراین آراء دانشمندانی که نظریات خود را به صورت نتیجه‌گیری‌های شخصی بیان می‌کردند، باید مورد بازنگری جدی قرار بگیرد. در حقیقت هیچ گزاره علمی که برآمده از شواهد عینی و روش‌های تحلیل استانده نباشد، مورد قبول نخواهد بود. اما آخرین برآیند ابطال‌گرایی این نکته مهم است که هر گزاره علمی ابطال‌پذیر، باید به نحوی بیان شده باشد که هیچ گونه استثنایی نپذیرد. نظریه‌هایی که در شرایط متعارف جواب درست می‌دادند، اما با تغییر شرایط، دچار تبصره و استثنا می‌شدند، نظریه‌های Ceteris paribus (به معنی «بقیه چیزها به همین‌شکل» و به اختصار cp) نامیده می‌شدند. زیست‌شناسی زمانی مملو از این گزاره‌های cp بود. گزاره‌هایی با استثناهای فراوان که به شیوه‌ای صلح‌طلبانه با این مثال‌های نقض کنار می‌آمدند و باطل نمی‌شدند.

حرف‌های آقای فون‌دنیکن مثال بارزی از گزاره‌های ابطال‌ناپذیرند، زیرا راهی برای سنجش و ابطال آن‌ها وجود ندارد. نظریات آقای فون‌دنیکن مبتنی بر همان شواهدی است که باستان‌شناسان دیگر، نظریات متعارف خود را برمبنای آن‌ها استوار کرده‌اند، اما آقای فون‌دنیکن سلیقه و نظر شخصی‌اش را نیز به این شواهد افزوده و مثلا نتیجه‌گرفته چون اهرام مصر خیلی بزرگ و قدیمی‌ هستند، لابد فضایی‌ها آن‌ها را ساخته‌اند؛ درحالی که باستان‌شناسان دیگر نشان‌داده‌اند مصری‌های باستان با همان فناوری ساده هم می‌توانستند این اهرام را بسازند. رده‌بندی قدیمی و تغییرناپذیر مهره‌داران به پنج رده ماهی‌ها، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران، یکی دیگر از این «اصل»های ابطال‌ناپذیر بود که گرچه بارها و بارها با مشاهده جانداران امروزی «اثبات» شده بود، اما استثناهای فراوانی هم داشت. این رده‌بندی که مبتنی بر «ویژگی‌ها»ی هرگروه انجام می‌شد، موجوداتی مانند پلاتی‌پوس (پستاندار تخم‌گذار استرالیایی) را یک استثنا یا حلقه‌گمشده تلقی می‌کرد، بی‌توجه به این حقیقت که هیچ گونه‌ای را نمی‌توان واسطه نیمه‌کاره خلقت گونه‌های دیگر تلقی کرد. نظریه دانشمندانی که بدون روش‌های تحلیل استانده، تعداد زیادی از شواهد رابطه میان دایناسورها و پرندگان را نادیده می‌گرفتند و برای اثبات حرف خود، این روش‌های تحلیل را زیر سؤال می‌بردند، نمونه دیگری از گزاره‌های ابطال‌ناپذیر است، چون فاقد عینیت (شواهد عینی و یک روش تحلیلی جای‌گزین) هستند.

۹ – حسین فروتن عزیز شاید درست می‌گوید که اغلب دانشمندان به دنبال ابطال‌پذیری نظریات خود نبوده و شاید نباشند، اما این وظیفه‌ای است که در سازوکار جهان علم، به گردن دانشمندان دیگر به عنوان داور و منتقد نهاده شده است. هنوز هم مخالفین فرگشت پرنده‌ها از دایناسورها مشغول همان حرف‌های قدیمی هستند، خیلی از زیست‌شناس‌های قدیمی می‌گویند پرندگان را باید در گروهی جداگانه از خزندگان رده‌بندی کنیم و حتی طرفداران ماوراء بنفش فون‌دنیکن هم حرف‌های او را تکرار می‌کنند؛ اما جامعه علمی مدت‌هاست که از این بحث‌ها عبور کرده و برای مثال در نقدهای علمی متعددی (با کمک روش‌های عینی و استانده) نشان داده‌اند که شواهد کنونی فعلا از خویشاوندی پرندگان و دایناسورها حمایت می‌کند و جز دایناسورها هیچ گروه دیگری از خزندگان نیست که شباهت بیشتری با پرندگان امروزی داشته باشد. البته همه این‌ بحث‌ها در سایه واژه «ابطال‌گرایی» معنا یافتند و هر روز که شواهدی جدید پیدا می‌شود، نظریات ابطال‌پذیر و به‌روز دانشمندان هم تغییر می‌کنند و در حقیقت دقیق‌تر می‌شوند. شاید بهتر باشد منتقدان این نظریه، با ابطال‌گرایی نیز به مثابه یک نظریه ابطال‌پذیر برخورد کنند و برای باطل‌کردن آن، به دنبال مثال نقض باشند؛ یعنی نظریه‌ای پیدا کنند که هم شرایط ابطال‌پذیری در آن محقق باشد، هم مثال نقض داشته باشد و در عین حال ابطال‌ نشود. به نظر شما چنین امری امکان پذیر است؟

نسخه پی‌دی‌اف این یادداشت را از این‌جا بارگذاری کنید.


موضوعات مرتبط: به من بگوچرا؟به من بگوچرا؟
برچسب‌ها: دایناسورهاعرفان خسرویفلسفه علمبه من بگو چرا

تاريخ : یک شنبه 23 شهريور 1393 | 12:43 | نویسنده : حسین |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ستاره مادرید